به گمانم نگهم دل به کسی بست که نیست

به گمانم نگهم دل به کسی بست که نیست
و دلم غرق تمنای کسی هست که نیست

همه شهر به دلدادگی ام می خندند
که فلانی شده از چشم کسی مست، که نیست

«تو به من گفتی ازین عشق حذر کن» ... آری
و تو گفتی که ره عشق تو سخت ست، که نیست

مدتی هست به دلسوزی خود مشغولم
که دلم بند نفس های کسی هست که نیست
#دلتنگی
دیدگاه ها (۰)

خنده ات طرح لطیفیست ڪه دیدن داردناز معشوق دل‌آزار خریدن دارد...

ای شیرین ترازرطب.ازلبانت شهدمیریزدچولبخندمیزنی.جان من باصدای...

در خیالات خودم در زیر بارانی که نیستمی رسم با تو به خانه، از...

.عشقت آموخت به من رمز پريشانى راچون‌نسيم ازغم‌تو بى سر و سام...

مریم یوسفی نصیری نژاد

میان عشق و درد---پارت هشتم:تهیونگ وقتی از فرودگاه بیرون زد، ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط