عکاس خودممم

عکاس خودممم^___^


بچسب به من
مثل چای بعد از کار
مثل دیدار دانه ی انگور با لب
آن هم وسط تماشای فیلم های پر از بوسه
مثل خواب بعد از خواندن شعرهای مربوط
مثل نوازش نرم آفتابِ اول صبح
مثل صبحانه ی بعد از حمام
مثل پیراهنی که اولین بار می پوشی و آینه از ذوق می خندد
مثل نشستن پروانه روی دستگیره ی در و
کمی دیر شدن
مثل کفش هایی که سمت روز ِتازه ایستادند
مثل سلام پیرمردی که بوی نان تازه جوانش کرده
مثل لبخند معشوقه ی چشم به راه و هنوز زیبایش
مثل خودمانی شدن اسم تو با لب هایم
بچسب
بچسب به من
مرا به خودم بیاور
به لب هایت
به هر چه قشنگی در دنیاست

#رسول_ادهمی

#عید

#سفره_هفت_سین

#تحویل_ سال
دیدگاه ها (۳)

مردم همهتو را به خداسوگند می‌دهنداما برای منتو آن همیشه‌ایکه...

عکاس خودمم^__^دوست دارم تو را برای یک روزاز خدا قرض بگیرمو ف...

عکاس خودممم^__^چشمت بهار بود و نگاهت بهارتر از هر چه بیقرار ...

چه‌قدر من دیدنَ‌ت را دوست دارم ؛در خوابدر غروبدر همیشه‌یِ هر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط