مرز جنون

مرز جنون

کلماتم را
در جوی سحر می‌شویم
لحظه‌هایم را
در روشنی باران‌ها

تا برای تو شعری بسرایم، روشن
تا که بی‌دغدغه بی‌ابهام
سخنانم را
در حضور باد
این سالک دشت و هامون
با تو بی‌پرده بگویم
که تو را
دوست می‌دارم تا مرز جنون

دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
دیدگاه ها (۴)

سلام.عزیز جانبهترین ها برای تو .

RememberJoy Harjo, 1951Remember the sky that you were born u...

سلام. رفیق خودم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط