می دانی

می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است

و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی

در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!

-حسین پناهی-
دیدگاه ها (۴)

هیچکسی های من, شمار ندارد...!-بیدل دهلو...

از من و توتنها تو مانده ییمنیک روز چمدانش رابه ایستگاهی در ه...

من آن کسم که میمانم...جهان به هرج و مرج برخواهد گشت به بی تم...

بوی ترانه ای گمشده می دهدبوی لالایی که روی چهره مادرم نوسان ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط