صدای پای خرداد را که میشنومچهار ستون بدنم میلرزدا

صدایِ پای "خرداد" را که میشنوم،چهار ستونِ بدنم میلرزد...اصلا ازبچگی هم این"خرداد"لعنتی رادوست نداشتم...
"خرداد" ماهِ امتحانات بود...
من از امتحان پس دادن میترسیدم...
"خرداد" ماهِ انتخابات بود...
و حتی یک بار ماهِ انتخابِ من هم بود...
در خرداد انتخابش کردم
با او بهترین دوران جوانی ام را گذراندم
با او آسایش داشتم
با او همیشه لبخند داشتم
با او معنای عزتِ نفس را فهمیدم
گذشت و گذشت...
و در خردادِ دیگر از من گرفتندش...
دیگر ندیدمش
نامش بود،همه جا،اما خودش نه...
حتی تصویرش را هم دیگر نداشتم
راستی...
محله ای که من در آنجا بزرگ شده ام "سید خندان" بود
تکرار میکنم...
"سید خندان"

#علی_قاضی_نظام
دیدگاه ها (۳)

بخون👇 👇 حیف...حیف بعضی ها که نامشان را عشق گذاشتیمحیف عمرمان...

دردناک است دوست بداری و گمان کنی که دوستت دارد ، و اینکه او ...

نمیدانستم دلتنگی،، دل نازکم میکند...انقدر که به هر بهانه کوچ...

چه کردم با خودم که مرگ و زندگی برام فرقی نداره#لاتاری

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط