پدر! تو از جنس کوهی؛
پدر! تو از جنس کوهی؛
که تمام قلب من
در سینه ی تو می تپد!
تو همان حس زیبای امنیتی؛
آن هم در یک شبِ طوفانی!
و تو ...از همان ابتدای آفرینش من،
تکیه گاه شب های بی قراری ام بودی...
آری؛ اینگونه بود،
که من، تو را پدر نامیدم ...
که تمام قلب من
در سینه ی تو می تپد!
تو همان حس زیبای امنیتی؛
آن هم در یک شبِ طوفانی!
و تو ...از همان ابتدای آفرینش من،
تکیه گاه شب های بی قراری ام بودی...
آری؛ اینگونه بود،
که من، تو را پدر نامیدم ...
۸۸۹
۲۲ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.