من با بابا مینشستیم همین جا

من با بابا می‌نشستیم همین جا.
بعدصبر می‌کردیم تا آب راه بیفتد...
بسته به فصل، اگر بهار بود، شکوفه‌های گیلاس می‌آمدند... اگر تابستان بود، سردرختی‌ها... گاهی سیب شمیران هم می‌آمد...

#کتاب
#ره‌ش
#رضا_امیرخانی
دیدگاه ها (۱)

#کتابامیر مومنان (ع):مَن تَسَلّی بِالکُتبُ لَم تَفُتهُ سَلوَ...

دیدگاه یک خانم امریکایی، در باب امریکا، فرانسه، آزادی.- اما ...

نوبت دل‌تکانی است...یا علی یا عظیم

#قرآنجامع‌ترین آیه اخلاقی 🌷 "خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط