حبیب آقا،
نهھ ڪافھ رفتھ است،
نھ ڪتاب خوانده است
و نھ سیگار برگ برلب گذاشته
و ڪلاه ڪج بر سر
نھ با فیلم تایتانیڪ گریھ ڪرده است
و نھ ولنتاین میداند چیست!!
اما صدیقه خانم که مریض شد،
شب ها کار میکرد
و صبحها به کارِ خانه می رسید
در چشمانش خستگی فریاد میزد،
خواب یڪ آرزو بود
امّا جلوی بچھ ها و صدیقھ خانوم
ذره ای ضعف بروز نمے داد
حبیب آقا #عشق را معنا میڪرد،
نمایش نمیداد
حبیب آقا،
نهھ ڪافھ رفتھ است،
نھ ڪتاب خوانده است
و نھ سیگار برگ برلب گذاشته
و ڪلاه ڪج بر سر
نھ با فیلم تایتانیڪ گریھ ڪرده است
و نھ ولنتاین میداند چیست!!
اما صدیقه خانم که مریض شد،
شب ها کار میکرد
و صبحها به کارِ خانه می رسید
در چشمانش خستگی فریاد میزد،
خواب یڪ آرزو بود
امّا جلوی بچھ ها و صدیقھ خانوم
ذره ای ضعف بروز نمے داد
حبیب آقا #عشق را معنا میڪرد،
نمایش نمیداد
۵۶۴
۰۷ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.