پارت نهم
پارت نهم
چاگیااااا
بعد یکم آمبولانس اومد و ا/ت رو بردن بیمارستان
جین هم پشت سرشون رف
ا/ت رو بردن تو ی اتاق
بعد یکم دکتر اومد بیرون
دکتر:چه نصبتی باهاش دارید
-دوستمه
دکتر:خب ایشون فقط استخون پاهاش بخاطر تمیرن و فشار جا به جا شد
و تو این مدت چیز زیادی نخورده هو آب بدنشم کم بوده بهش سرم زدیم
پاهاشو هم بعد که بهوش اومد گچ میگیریم
-اها.. میتونم برم پیشش و این که کی بهوش میاد؟
دکتر: تقریبا نیم ساعت دیگه بهوش میاد
اره میتونی بری
ویو جین
بخاطر ا/ت حتا شده بخام از گروه در بیام
نمیزارم دیگه همچین اتفاقی بی افته
رفتم تو اتاق با چهره مظلومش مواجه شدم
دسشو گرفتم
گریم باز گرف
و آروم لب زدم
چاگیا ببخشید ولت کردم
بهوش بیا دیگه میخام صداتو بشنوم
چاگیا
همی طور داشم حرف میزدم سرمو گذاشه بودم رو تخت و دساشو گرفته بودمو داشتم گریه میکردم
قول میدم دیگه ولت نکنم چشاتو وا کن دیگه
چشامو بسم و محکم دستشو گرفتم
ویو ا/ت
با درد بدی تو پاهام و نوری که به صورتم خورد چشامو وا کردم چن بار پلک زدم
و با صدا گرفته گفتم چه خبره این جا
من چرا بیمارستانم
جینو دیدم که داشت گریه میکرد
+جین تویی
جین سرشو اورد بالا و اشکاشو پاک کرد
-چاگیا ببخش منو
+ج..جین
-قول میدم ولت نکنم
+دلم تنگ شده بود برات
-منم چاگیا
تو چرا خودتو اذیت کردی
نه غذا درس خوردی هم به خودت فشار اوردی
+چیکار کنم دیگه برا بهترین بودن مجبورم
-تو همشه بهتر همه ای چاگیا
ویو راوی
ا/ت جین رو بغل کرد و گفت قول میدی دیگه ولم نکنی
قول انگشتی دادن به هم
بعد پاهاشو گچ گرفتن
قرار شد تو این مدت که نمیتونه بره سر تمرینات بیاد خونه جین و جین هم تو این مدت مرخصی گرف
کمپانیشونم مجبور شده بود قبول کنه اینا با هم باشن
رفتن خونه ا/ت وسایلاشو جمع کرد و رفتن سمت خوابگاه
ویو جین
به ا/ت گفتم پیاده شه ولی دیدم هیچ جوابی نداد نگاش کردم دیدم خوابه
مث بچه ها بود
زنگ زدم درو برام باز کنن و ا/ت رو بغل کردم بردم تو اتاق خودم و گذاشتمش رو تخت
رفتم وسایلاشو اوردم گذاشتم تو اتاقم
اتاقم دوتا تخت داش رفتم رو اون تخته دراز کشیدم و به ا/ت نگاه میکردم که خوابم برد
چاگیااااا
بعد یکم آمبولانس اومد و ا/ت رو بردن بیمارستان
جین هم پشت سرشون رف
ا/ت رو بردن تو ی اتاق
بعد یکم دکتر اومد بیرون
دکتر:چه نصبتی باهاش دارید
-دوستمه
دکتر:خب ایشون فقط استخون پاهاش بخاطر تمیرن و فشار جا به جا شد
و تو این مدت چیز زیادی نخورده هو آب بدنشم کم بوده بهش سرم زدیم
پاهاشو هم بعد که بهوش اومد گچ میگیریم
-اها.. میتونم برم پیشش و این که کی بهوش میاد؟
دکتر: تقریبا نیم ساعت دیگه بهوش میاد
اره میتونی بری
ویو جین
بخاطر ا/ت حتا شده بخام از گروه در بیام
نمیزارم دیگه همچین اتفاقی بی افته
رفتم تو اتاق با چهره مظلومش مواجه شدم
دسشو گرفتم
گریم باز گرف
و آروم لب زدم
چاگیا ببخشید ولت کردم
بهوش بیا دیگه میخام صداتو بشنوم
چاگیا
همی طور داشم حرف میزدم سرمو گذاشه بودم رو تخت و دساشو گرفته بودمو داشتم گریه میکردم
قول میدم دیگه ولت نکنم چشاتو وا کن دیگه
چشامو بسم و محکم دستشو گرفتم
ویو ا/ت
با درد بدی تو پاهام و نوری که به صورتم خورد چشامو وا کردم چن بار پلک زدم
و با صدا گرفته گفتم چه خبره این جا
من چرا بیمارستانم
جینو دیدم که داشت گریه میکرد
+جین تویی
جین سرشو اورد بالا و اشکاشو پاک کرد
-چاگیا ببخش منو
+ج..جین
-قول میدم ولت نکنم
+دلم تنگ شده بود برات
-منم چاگیا
تو چرا خودتو اذیت کردی
نه غذا درس خوردی هم به خودت فشار اوردی
+چیکار کنم دیگه برا بهترین بودن مجبورم
-تو همشه بهتر همه ای چاگیا
ویو راوی
ا/ت جین رو بغل کرد و گفت قول میدی دیگه ولم نکنی
قول انگشتی دادن به هم
بعد پاهاشو گچ گرفتن
قرار شد تو این مدت که نمیتونه بره سر تمرینات بیاد خونه جین و جین هم تو این مدت مرخصی گرف
کمپانیشونم مجبور شده بود قبول کنه اینا با هم باشن
رفتن خونه ا/ت وسایلاشو جمع کرد و رفتن سمت خوابگاه
ویو جین
به ا/ت گفتم پیاده شه ولی دیدم هیچ جوابی نداد نگاش کردم دیدم خوابه
مث بچه ها بود
زنگ زدم درو برام باز کنن و ا/ت رو بغل کردم بردم تو اتاق خودم و گذاشتمش رو تخت
رفتم وسایلاشو اوردم گذاشتم تو اتاقم
اتاقم دوتا تخت داش رفتم رو اون تخته دراز کشیدم و به ا/ت نگاه میکردم که خوابم برد
۴.۵k
۲۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.