عاشقت شدم

عاشقت شدم
که وقتی پاییز شد و
هر کسی رفت توی لاک خودش ؛
کسی باشد
که هوای این بی قراری ام را داشته باشد
عاشقت شدم
که صبح های ابری بهانه ی لبخند باشی
که صدایت طعنه بزند
به خش خش برگ ها
عاشقت شدم
که شعرهایم مخاطب خاص داشته باشند
و آدم ها من و تو را با هم ورق بزنند
آن روز من به دلهره های بعد از نبودنت فکر نکردم
دلم خواست عاشقت شوم
تا رنگ فصل ها را ما تعیین کنیم
دیدگاه ها (۲)

گفتم: "آمین!"پیش از آنکه دعا کنم،پیش از آنکه آرزوهای رنگارنگ...

" تو " شعـــرِ ممنوعه اے..نمے شود " تو " را خواند" تو " را ن...

. گاهی حواسم را پرت می‌کنممی‌افتدجایی حوالی خیال توو دلم گرم...

. در خانهدر سکوتتو را می ریزم توی فنجانمتو را می ریزم پای گل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط