همیش پای یک قرمزدر میان است قرمز
[همیشہ پای یک "قرمز"در میان است] قرمز
میتواند رُژِ لب من باشد،
یا که جای تو درقلبَ م
یا آن لباس محلی ام به سلیقه ی تو
وَ یا آن شالِ دستبافی که برایم از کاشان آورده ای..
قرمز میتواند چشم های من باشد وقتی تو نیستی..
و یا اشکهای من وقتی این جمعہ نیامدی..
و یا آن گل رُزِ هُلندی که هر جُمعہ تقدیم میکردی اش به من قرمز میتواند رنگ تیم مورد علاقهِ تو باشد...
قرمز ... وای قرمز..
قرمز میتواند لبخندِ اکنون تو باشد از شوق برنده شدن تیم ات..
میبینی تو در همه جای زندگیه من هستی
و سلیقه ات آرایش تن و صورتم...
.
میتواند رُژِ لب من باشد،
یا که جای تو درقلبَ م
یا آن لباس محلی ام به سلیقه ی تو
وَ یا آن شالِ دستبافی که برایم از کاشان آورده ای..
قرمز میتواند چشم های من باشد وقتی تو نیستی..
و یا اشکهای من وقتی این جمعہ نیامدی..
و یا آن گل رُزِ هُلندی که هر جُمعہ تقدیم میکردی اش به من قرمز میتواند رنگ تیم مورد علاقهِ تو باشد...
قرمز ... وای قرمز..
قرمز میتواند لبخندِ اکنون تو باشد از شوق برنده شدن تیم ات..
میبینی تو در همه جای زندگیه من هستی
و سلیقه ات آرایش تن و صورتم...
.
- ۱۳.۹k
- ۲۴ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط