پارت ۱۷ ( زندگی من 🩰 )
پارت ۱۷ ( زندگی من 🩰 )
امروز مثل همیشه ساعت ۵ و نیم خودم رفتم کلاس و خوشبختانه رکس امروز نیومد 😒 نشستم تمرین کردم و بعد چند دقیقه مکس 💙 و لوکا 🩵 اومدن ، مثل همه ب روز ها هم چراغا خاموش 😂
بعد میا 💜 اومد و چند تا کار چرت کردیم و نمیدونم چرا مکس تو کوچه فرار کرد همین طور که میرفتم دنبالش ( تا بزنمش 😂 ) دختر خالم با موتور اومد 😃 ( حالا مثلاً موتور خودش بوده 😂 ولی در اصل بالاش اوردش ) بردمش داخل و خاستم اسم همکلاسی هام رو بهش بگم که خودش میدونست ( خودم بهش گفته بودم 😐🤣
بعد هم جک اومد و بعد هم کای 🧡 و انگار کای 🧡 میخواست روکی رو بکشه چون دم کلیدیش رو شکونده بود ( مسأله پسرونه شد 😶 )
راستی قبل اومدن کای 🧡 کلاس شده بود فیلم هندی 😂 بعد روکی 🩶 اومد و چون پاش شکسته بود کسی کاریش نداشت 😶 ( از موتور افتاده بود 😐 ) بعد نصف کلاس رفتن جز جک و روکی میخواستن بخونن آهان آهان یادم اومد یه دختره ای اومد بود کلاس ریاضی ✏️ ( اسمشو نمی دونم ولی خیلی پز میداد و زشت بود 😑 🙋🏿♀️ )
بعد هم جک 💚 و روکی 🩶 رفتن و کلاس دختره نمی دونم 😶👌🏿 شروع شد و منو میا 💜 و کلسی 🧡 ( دختر خالم ) رفتیم تو کوچه دور دور « اگه تو کلاس بودیم و حرف میزدیم زنداییم جرمون میداد 😶
بعد که اخرای کلاس دختره بود رفتیم یه گوشه نشستیم و یکم حرف زدیم ولی با صدای خیلی پایین! و یه سلفی سه نفری گرفتیم و رو تخته هم بعد تموم شدن کلاس دختره نقاشی های چرت کشیدیم 😐🤣
پایان 🩷😊
امروز مثل همیشه ساعت ۵ و نیم خودم رفتم کلاس و خوشبختانه رکس امروز نیومد 😒 نشستم تمرین کردم و بعد چند دقیقه مکس 💙 و لوکا 🩵 اومدن ، مثل همه ب روز ها هم چراغا خاموش 😂
بعد میا 💜 اومد و چند تا کار چرت کردیم و نمیدونم چرا مکس تو کوچه فرار کرد همین طور که میرفتم دنبالش ( تا بزنمش 😂 ) دختر خالم با موتور اومد 😃 ( حالا مثلاً موتور خودش بوده 😂 ولی در اصل بالاش اوردش ) بردمش داخل و خاستم اسم همکلاسی هام رو بهش بگم که خودش میدونست ( خودم بهش گفته بودم 😐🤣
بعد هم جک اومد و بعد هم کای 🧡 و انگار کای 🧡 میخواست روکی رو بکشه چون دم کلیدیش رو شکونده بود ( مسأله پسرونه شد 😶 )
راستی قبل اومدن کای 🧡 کلاس شده بود فیلم هندی 😂 بعد روکی 🩶 اومد و چون پاش شکسته بود کسی کاریش نداشت 😶 ( از موتور افتاده بود 😐 ) بعد نصف کلاس رفتن جز جک و روکی میخواستن بخونن آهان آهان یادم اومد یه دختره ای اومد بود کلاس ریاضی ✏️ ( اسمشو نمی دونم ولی خیلی پز میداد و زشت بود 😑 🙋🏿♀️ )
بعد هم جک 💚 و روکی 🩶 رفتن و کلاس دختره نمی دونم 😶👌🏿 شروع شد و منو میا 💜 و کلسی 🧡 ( دختر خالم ) رفتیم تو کوچه دور دور « اگه تو کلاس بودیم و حرف میزدیم زنداییم جرمون میداد 😶
بعد که اخرای کلاس دختره بود رفتیم یه گوشه نشستیم و یکم حرف زدیم ولی با صدای خیلی پایین! و یه سلفی سه نفری گرفتیم و رو تخته هم بعد تموم شدن کلاس دختره نقاشی های چرت کشیدیم 😐🤣
پایان 🩷😊
۱.۰k
۱۴ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.