انگاه که غرور کسی را له میکنی
انگاه که غرور کسی را له میکنی....
انگاه که کاخ ارزو های کسی را ویران میکنی...
انگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی...
انگاه که بنده ای را نادیده می انگاری....
انگاه که حتی گوشت را میبندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی....
انگاه که خدارا میبینی و بنده خدارا نادیده می گیری....
میخواهم بدانم ؛
دستانت را بسوی کدام اسمان دراز میکنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی....
(ویکتور هوگو)
انگاه که کاخ ارزو های کسی را ویران میکنی...
انگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی...
انگاه که بنده ای را نادیده می انگاری....
انگاه که حتی گوشت را میبندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی....
انگاه که خدارا میبینی و بنده خدارا نادیده می گیری....
میخواهم بدانم ؛
دستانت را بسوی کدام اسمان دراز میکنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی....
(ویکتور هوگو)
- ۳.۴k
- ۲۶ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط