لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من

لعل تو داغی نهاد بر دل بریان من
زلف تو درهم شکست توبه و پیمان من

بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل
جان و دل من تویی ای دل و ای جان من

چون گهر اشک من راه نظر چست بست
چون نگرد در رخت دیدهٔ گریان من

هر در عشقت که دل داشت نهان از جهان
بر رخ زردم فشاند اشک درافشان من

شد دل بیچاره خون، چارهٔ دل هم تو ساز
زانکه تو دانی که چیست بر دل بریان من

گر تو نگیریم دست کار من از دست شد
زانکه ندارد کران، وادی هجران من

هم نظری کن ز لطف تا دل درمانده را
بو که به پایان رسد راه بیابان من

هست دل عاشقت منتظر یک نظر
تا که برآید ز تو حاجت دو جهان من

تو دل عطار را سوختهٔ خویش‌دار
زانکه دل سنگ سوخت از دل سوزان من
#فـــــــــــــــــــؤاد.۹۶/۹/۲۸
لینک.جدید.کانال.عاشقانه.من.در.تلگرام
https://t.me/moonlightyy/AAAAAEUuSeCdhQ_sJTR6_A
https://t.me/foad6831/AAAAAE0usvWYv28L5Uu4gg
دیدگاه ها (۳)

خوش می‌روی در جان منخوش می‌کنی درمان من ...!ای دین و ای ایما...

لیلی که می شوی مجنون شدن را کم می آورم…آوای دلت را با کدامین...

مـا نـمـے‌تـوانـیـم چـیـزے بـالاتـر از زنـدگـے را بـیـافـریـ...

بهــــــترین روزام با 🙈 #تــــــو میشــن👅 🍁 سپری💋 ❤ ️☘ چه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط