برای امروز ، خوشحالم ...
برای امروز ، خوشحالم ...
برای امروزی که آسمان ؛ آبی است و آفتاب ؛ قاطعانه تر از همیشه می تابد و ابرهای بی حوصله و بازیگوش ، دست از سرِ مهربانیِ خورشید ، برداشته اند .
برای امروز که از انتهای کوچه ، صدای لبخند شنیدم ، پرواز پرندگان آزاد را دیدم و به یا کریم های پشت پنجره ،دانه دادم .
خوشحالم از اینکه به خیابان رفتم و گل های لاله عباسی را به رسمِ بیخیالی و شیطنت های کودکی ام بوئیدم ، سر چرخاندم و دیدم که خیلی ها مثل من ، زندگی را آنقدرها جدی نگرفته اند ، خیلی ها مثل من حواسشان را به امروز سپرده اند و غصه ی فرداهای نرسیده را نمی خورند !
خوشحالم که هستم و زیبایی های امروز را می بینم ... #slin
برای امروزی که آسمان ؛ آبی است و آفتاب ؛ قاطعانه تر از همیشه می تابد و ابرهای بی حوصله و بازیگوش ، دست از سرِ مهربانیِ خورشید ، برداشته اند .
برای امروز که از انتهای کوچه ، صدای لبخند شنیدم ، پرواز پرندگان آزاد را دیدم و به یا کریم های پشت پنجره ،دانه دادم .
خوشحالم از اینکه به خیابان رفتم و گل های لاله عباسی را به رسمِ بیخیالی و شیطنت های کودکی ام بوئیدم ، سر چرخاندم و دیدم که خیلی ها مثل من ، زندگی را آنقدرها جدی نگرفته اند ، خیلی ها مثل من حواسشان را به امروز سپرده اند و غصه ی فرداهای نرسیده را نمی خورند !
خوشحالم که هستم و زیبایی های امروز را می بینم ... #slin
۱۰۱
۲۶ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.