نخند جانم نخند

‏نخند جانم... نخند
آدم دست و پای دلش
میان چال گونه ات میشکند... تو نخند
میترسم نقاشها لبخندت را نقاشی کنند
شاعر ها غزل بگویند
و نویسنده ها کتابت کنند
بعد من دست و پا شکسته
چطور با یک شهر روبرو شوم؟
رحم کن..
تو فقط یواشکی بخند
فقط برای من بخند
دیدگاه ها (۲)

‏تویی که نقطه پایان اضطراب منی!

‏معده‌م مثل کائناته، تا حالا انتهایی براش پیدا نکردم. هرچی م...

دلم را به کجای این شهر مشغول کنم،که نگیرد بهانه ی تو ...

تو...مگو ترین راز منی!نِگهت میدارم،سخت!نِگهت می دارم،دشوار!ن...

نخند جانم، نخند...♡آدم دست و پای دلشمیان چال گونه ات میشکند ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط