حکایتی برای آنها که تا نیازشان برطرف میشود یادشان میرود

حکایتی برای آنها که تا نیازشان برطرف میشود یادشان میرود...

یکی از بزرگان می‌گفت: ما یک گاریچی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می‌گفتند.

یک روز مرا دید و گفت: سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!؟
گفتم: بله!

گفت: فهمیدم. چون سلام هایت تغییر کرده است!
من تعجب کردم، گفتم: یعنی چه!؟

گفت: قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می‌گرفتی، حالم را می‌پرسیدی.
همه اهل محل همین‌طور بودند. هرکس خانه اش گازکشی می‌شود، دیگر سلام علیک او تغییر می‌کند…

از اون لحظه، فهمیدم سی سال سلامم بوی نفت می‌داد. عوض این‌که بوی انسانیت و اخلاقیات بدهد!

سی سال او را با اخلاق خوب تحويل گرفتم. خیال می‌کردم اخلاقم خوب است. ولی حالا که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم.

"یادمان باشد، سلاممان بوی نیاز ندهد!"
دیدگاه ها (۰)

در حالیکه میگن 20 میلیون نفر بیکار داریمکه اغلب دانشگاهی هم ...

شاید من ِخوش باور اگر ساده نبودمتا حدّ جنون عاشق و دلداده نب...

قطعی گسترده برق در مناطقی از کرج و رجایی شهراز دقایقی قبل من...

یکی از اتفاقات باحال هم اینه یه عده از توی تلگرام و توییتر ف...

🔴 حکایت دو مداد سیاهاز دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد...

فیک پارت ۱⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐روی تختم نشسته بودم به اتفاقی که قراره بیو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط