گاهی دلت خوش نیست
گاهی دلت خوش نیست
میخواهی
کفش هایت را بپوشی
تکه ای از خودت را برداری
و از این مهمانی شوم دور شوی
آیینه را بگویی :من زن نیستم
به لباسهای کودکی ات برگردی
به الفبا
به ثانیه ثانیه ی آغوش هزار ساله ی پدر
بگویی پاهایم درد میکند
بر هم بگذاری چشمانت را
در سینه ی عاشقانه ی مادر
بدون دیازپام
و خوابهایت را
لابه لای پیچک های وحشی شب
به سنجاقک ها اجاره بدهی
و با اولین کابوس
بگویی:
من دیگر بازی نمیکنم.......
#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉★
میخواهی
کفش هایت را بپوشی
تکه ای از خودت را برداری
و از این مهمانی شوم دور شوی
آیینه را بگویی :من زن نیستم
به لباسهای کودکی ات برگردی
به الفبا
به ثانیه ثانیه ی آغوش هزار ساله ی پدر
بگویی پاهایم درد میکند
بر هم بگذاری چشمانت را
در سینه ی عاشقانه ی مادر
بدون دیازپام
و خوابهایت را
لابه لای پیچک های وحشی شب
به سنجاقک ها اجاره بدهی
و با اولین کابوس
بگویی:
من دیگر بازی نمیکنم.......
#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉★
۱۱۳.۶k
۱۴ آذر ۱۴۰۰