من دلخورم از همه چیز دلخورم

من دلخورم! از همه چیز دلخورم ...
ازین تصویر ازین اتاق ازین سطح صیقلی دلخورم.
دلخورم که هیچ چیز باب میل من نیست.
ازین چشمها که بی موقع گریه میکنند ازین دستها که به لرزه می افتند و ازین لبها که بی تاب بوسه میشوند.
بی اختیار دلخورم ...
دلخورم که عصبانی ام و روحم در کنترلم نیست.
دلخورم که هیچ چیز سر جای خودش نیست.
نه عشقها عمقی دارند و نه محبتها حقیقی اند ... نه امیدی! نه روزنه ای! نه نگاهی به جلو ...
همه چیز در گردابی از یاس و نا امیدی فرو میرود . تو میمانی و چرخشی مدام بر مداری از بیهودگی ... بر چرخه ای از تکرار از انچه متنفری!
من دلخورم از گردش بر مدار محدودیت ...
آنچه را که میخواهی دست یافتنی نیست و آنچه را که میپذیری هذیانی است عبث ...

#ادامه_های_من
#بهروز_علی_یاری
@MARGISM
دیدگاه ها (۵)

هرروز تکرار یه حس تلخ و بیمار .. هرشب تمام خاطراتم روی تکرار...

ﻧﺒﺎﯾﺪ ﮐﺴﯽ ﺑﻔﻬﻤﺪ ﺩﻝ ﻭ ﺩﺳﺖِ ﺍﯾﻦ ﺧﺴﺘﻪﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏِ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽﻟﺮ...

وای از این حال پریشان که من امشب دارم ..

در را باز میکردم جیغ میکشید در را میبستم جیغ میکشید انگار در...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط