ده سال بعد از حال این روزام

ده سال بعد از حالِ این روزام 
با کافه های بی تو درگیرم
گفتم جهانِ بی تو یعنی مرگ
ده ساله رفتی و نمی میرم

ده سال بعد از حال این روزام
تو توو آغوش یکی خوابی
من گفتم و دکتر موافق نیست!
تو بهتر از قرصای اعصابی

ده سال بعد از حال این روزام
من چهل سالم میشه و تنهام
با حوصله قرمز،سفید،آبی 
رنگین کمون میسازم از قرصام

میترسم از هرچی که جا مونده
از ریمل با گریه هام جاری
از سایه روشن های بعد از من
از همسری که دوستش داری

گرمِ هم آغوشی و لبخندی
توو بستر بی تابتون تا صبح
تکلیف تنهاییم روشن بود
مثله چراغ خوابتوون تا صبح

یه عمر بعد از حال این روزام
یه پیرزنم توی یه کافه
دلم بارون میخواد اما هوا
مثه موهای دخترت صافه...
دیدگاه ها (۸)

به رویدادی بزرگ محتاجم اتفاقی که بی خبر باشد کاش وقتی به خان...

...

عاشقانه هایم همه را به زانو درآورده !تو به عشق چه کسی ایستاد...

ولم کنید ، تب نکرده ام…!هوا سرد شده و من پیشانی ام را برای د...

my amethyst

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط