مردک پست که روزی نمک حیدرخورد، نعره زد برسرمادر به غرورم بر خورد، ایستادم به نوک پنجه ی پا اماحیف، دستش از روی سرم رد شد و برمادر خورد
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.