سیناعباسی
اکنون که میان من و تو فاصله باقی است
یاد تو در این ذهن پر از مشغله باقی است
من ابر بهارم که پس از بارش باران
در سینه ی من حسرت صد قافله باقی است
رفتی و ندیدی که در این شهر غم انگیز
بعد از تو فقط سیل و فقط زلزله باقی است
در کوی تو گر جشن و سرور است ، در اینجا
یک شاعر کم طاقت و بی حوصله باقی است
عشقی متولد شد و در روز نخستین
در خاطره ام مرد ولی قابله باقی است
بخشیدمت ای دوست سفر کن به سلامت
اما تو بدان در دل ما غائله باقی است
سیناعباسی
یاد تو در این ذهن پر از مشغله باقی است
من ابر بهارم که پس از بارش باران
در سینه ی من حسرت صد قافله باقی است
رفتی و ندیدی که در این شهر غم انگیز
بعد از تو فقط سیل و فقط زلزله باقی است
در کوی تو گر جشن و سرور است ، در اینجا
یک شاعر کم طاقت و بی حوصله باقی است
عشقی متولد شد و در روز نخستین
در خاطره ام مرد ولی قابله باقی است
بخشیدمت ای دوست سفر کن به سلامت
اما تو بدان در دل ما غائله باقی است
سیناعباسی
- ۳.۵k
- ۲۹ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط