تو مرا آزردی
تو مرا آزردی
که خودم کوچ کنم ،
از شهرت...
خیالت راحت!
میروم از قلبت...
میشوم دورترین خاطره در شبهایت ...
تو به من میخندی !
و به خود میگویی:
باز میآید و میسوزد از این عشق ولی
برنمیگردم ، نه !
میروم آنجا که دلی
بهر دلی تب دارد ،
عشق زیباست و حرمت دارد ...
که خودم کوچ کنم ،
از شهرت...
خیالت راحت!
میروم از قلبت...
میشوم دورترین خاطره در شبهایت ...
تو به من میخندی !
و به خود میگویی:
باز میآید و میسوزد از این عشق ولی
برنمیگردم ، نه !
میروم آنجا که دلی
بهر دلی تب دارد ،
عشق زیباست و حرمت دارد ...
- ۱۳۶
- ۲۸ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۹)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط