تو مرا آزردی

تو مرا آزردی
که خودم کوچ کنم ،
از شهرت...
خیالت راحت!
می‌روم از قلبت...
می‌شوم دورترین خاطره در شب‌هایت ...

تو به من می‌خندی !
و به خود می‌گویی:
باز می‌آید و می‌سوزد از این عشق ولی
برنمی‌گردم ، نه !

می‌روم آنجا که دلی
بهر دلی تب دارد ،
عشق زیباست و حرمت دارد ...
دیدگاه ها (۹)

مادر هاشبیه نخ تسبیح می مانندبه نسبت دانه هاکمتر خود نمایی م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط