یادمه یه بار خیلی از دستش ناراحت شدم اونقدر که نمیتونم ب

یادمه یه بار خیلی از دستش ناراحت شدم، اونقدر که نمیتونم بگم چقدر، باز برای اینکه دلم تنگ شده بود گفتم: از دست من ناراحتی!؟ آدما چقدر وقتی یکیو میخوان، بی دفاع میشن :)))
دیدگاه ها (۱)

سندروم داون داشت "زنگ میزد میگفت" دلم برات تنگ شده .....میگف...

پرسپولیسا تبررررررریک😌❤😍❤❤❤❤❤ پ.ن::سخن این است که ما بی ت...

کآش میشد یه سری آدما رو تُفی کرد تا وقتی نیستیم خیآلمون راحت...

ادمین لیسا:) بیا پایینبعد از یه ماه اومدم 😭😭 اصلا انگار فرام...

زبونم قاصرهو قلبم درد میکنه .....چند روز پیش داشتم برای امتح...

قشنگ یادمه ساعت ۱۲ یا ۱ شب بود داشتم برای امتحان عربی فردا م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط