دوست خلاصه و عصاره زندگی ست

دوست خلاصه و عصاره زندگی ست.
دوست چاله چوله های احساست را پر میکند.
دوست احمقانه ترین حالتهای گاه و بیگاهت را میفهمد.
دوست شبیه سیب زمینی سرخ کرده است،
آنهم نه یه ذره دو ذره، خیلی!
دوست یعنی" حالت خوب نیست بیام بریم بیرون"
دوست شبیه دوش گرفتن بعد از یک خستگی طولانی ست.
دوست آب انار است، توی پاییز خیابان ولیعصر که نم نم باران هم توی پس زمینه میبارد.
دوست چیزی ست شبیه فشردن کبودی روی تن،
دردی شیرین، که باید باشد.
دوست بودن برای کسی راحت نیست،
توی حرف همه مان دوستیم
پای عمل میشود فهمید چه کسی سبب زمینی سرخ کرده است.
همانقدر لذیذ..

مرسی ک هستید✌
دیدگاه ها (۲)

پرنده بودن خوب استحتی اگر کلاغ باشیلااقل می توانی پرواز کنیا...

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانیدودم به سر برآمد زین آتش نهــ...

دوباره باران گرفتباران معشوقه‌ی من استبه پیش بازش در مهتابی ...

میدانم هنوز هم باران را دوست داری...!می بینی چشم هایم تا خود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط