نمیدانم چرا گردون به کام من نمیگردد

نمی‌دانم چرا گردون به کام من نمی‌گردد

اگر عیبم پریشانی است زلف یارهم دارد
دیدگاه ها (۷)

بزرگترین پشیمانی ام،ساعتها جمله ساختنبرای کسانی بود که؛لیاقت...

گفت یوسف درد هجران هم تحمل کردنی استکاش میشد گفتگویی با زلیخ...

دستانت ...حریم گرمی برای تمام درد های من است ...فقط من وارد ...

گر بگویم با خیالت تا کجاها رفته اممردمانِ این زمانه سنگسارم ...

🍒🌱 حسرتے گر بہ دلم هست همان دیدن ِ توستمن پرستوے خزان دیدہ و...

ساسککککه

آقا جان در وصف دوست داشتن تو نمی دانم چه بگویم... :

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط