دستهایت کجا هستند

‏«دست‌هایت کجا هستند؟
دست‌هایت که مثل خبر بیداری
از روی پوستم می‌گذشتند..
دست‌هایت که وقتی می‌گرفتم‌شان
از وحشتِ سرنگون بودن میان زمین و آسمان خالی می‌شدم....»
دیدگاه ها (۰)

دوست اونیه کهوقتي تو موفق ميشيبا غروربه همه ميگههي اون دوست ...

نمی‌توانیم جای خالی‌ای را پر کنیم که کس دیگری به‌جا گذاشته. ...

اگر تخم مرغ از بیرون بشکند، زندگی پایان می یابد ،اما اگر از ...

تو در میان این کوچه هاو در این شب هاکه انگار صبح ندارندداری ...

ز مثل زنبور- دخی جون امروز مدرسه چه خبر بود؟- بابا جون یاد گ...

عاشقانه های شبنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط