بسم رب المهدی
.
.
♥بسم رب المهدی ♥
.
پیرمردی تو حرم به جوانی گفت سواد ندارم برام زیارتنامه بخوان...
جوان شروع کرد به خواندن،سلام داد به معصومین تا امام عسکری(ع)...
.
جوان پرسید:امام زمانت را میشناسی؟
پیرمرد جواب داد:چرا نشناسم؟
.
گفت:پس سلام کن.
مرد دستش را روی سینه اش گذاشت:
السلام علیک یا حجة بن الحسن العسکری...
.
جوان لبخند زد وگفت:
«و علیک السلام و رحمة الله و برکاته»
.
مبادا امام زمان کنارمان باشد و او را نشناسیم... .
*اللهم عجل لولیک الفرج*
.
♥بسم رب المهدی ♥
.
پیرمردی تو حرم به جوانی گفت سواد ندارم برام زیارتنامه بخوان...
جوان شروع کرد به خواندن،سلام داد به معصومین تا امام عسکری(ع)...
.
جوان پرسید:امام زمانت را میشناسی؟
پیرمرد جواب داد:چرا نشناسم؟
.
گفت:پس سلام کن.
مرد دستش را روی سینه اش گذاشت:
السلام علیک یا حجة بن الحسن العسکری...
.
جوان لبخند زد وگفت:
«و علیک السلام و رحمة الله و برکاته»
.
مبادا امام زمان کنارمان باشد و او را نشناسیم... .
*اللهم عجل لولیک الفرج*
- ۱.۶k
- ۱۰ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط