در تاریخ نام سه نفر ثبت شده که در جنگ دست راست و چپشان قط
در تاریخ نام سه نفر ثبت شده که در جنگ دست راست و چپشان قطع شده است
و جالب اینکه هر سه نفر به شکلی به امیر المومنین ع منسوبند
اول برادر امیر المومنین جناب جعفربن ابیطالب که در جنگ موته پس از قطع شدن هر دو دست پرچم را رها نکرد و بر اثر نیزه دشمن به شهادت رسید
دوم فرزند امیر المومنین حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس که نیاز به شرح ماجرا نیست
سوم از یاران امیرالمومنین در جنگ جمل بنام مسلم مجاشعی
در جنگ جمل حضرت امیرع فرمود کیست که قرآن بدست گیرد و در مقابل لشگر دشمن این آیه را تلاوت کند که وان طائفتان من المومنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما
جوان نو خواسته ای بنام مسلم مجاشعی بلند شد و اعلام آمادگی کرد
حضرت به قد و بالای جوان نگاه کردند و فرمودند : دست راستت را قطع میکنند گفت میروم
فرمود : دست چپت را هم قطع میکنند گفت فدای شما
فرمود تو را خواهند کشت گفت ; زهی افتخار
جوان قرآن بدست گرفت وبه میدان رفت
حضرت فرمودند; ان الفتی ممن غشی الله قلبه نورا وایمانا وهو مقتول ولقد اشفقت علیه من ذالک ولن یفلح القوم بعد قتلهم ایاه
این جوان از مومنانی است که خدا تمام قلب اورا از ایمان پر کرده است او کشته خواهد شد و دل من از کشته شدن او در رنج است و بدانید قوم جمل پس از کشتن او هیچگاه رستگار نخواهند شد
وقتی جوان به نزدیک لشگر جمل رسید قرآن را گشود و آیه را قرائت کرد با اشاره عائشه به نامردی تمام در حالی که جوان شمشیری به همراه نداشت دست راستش را قطع کردند قرآن را بدست چپ گرفت دست چپش را هم قطع کردند قرآن را به سینه چسباند حمله کردند و او را با شمشیر قطعه قطعه کردند
خداوند به همه ما بصیرتی همانند او عنایت کند و عاقبت امر ما را به شهادت ختم کند
تحفةالاحباب ص ۳۶۰
و جالب اینکه هر سه نفر به شکلی به امیر المومنین ع منسوبند
اول برادر امیر المومنین جناب جعفربن ابیطالب که در جنگ موته پس از قطع شدن هر دو دست پرچم را رها نکرد و بر اثر نیزه دشمن به شهادت رسید
دوم فرزند امیر المومنین حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس که نیاز به شرح ماجرا نیست
سوم از یاران امیرالمومنین در جنگ جمل بنام مسلم مجاشعی
در جنگ جمل حضرت امیرع فرمود کیست که قرآن بدست گیرد و در مقابل لشگر دشمن این آیه را تلاوت کند که وان طائفتان من المومنین اقتتلوا فاصلحوا بینهما
جوان نو خواسته ای بنام مسلم مجاشعی بلند شد و اعلام آمادگی کرد
حضرت به قد و بالای جوان نگاه کردند و فرمودند : دست راستت را قطع میکنند گفت میروم
فرمود : دست چپت را هم قطع میکنند گفت فدای شما
فرمود تو را خواهند کشت گفت ; زهی افتخار
جوان قرآن بدست گرفت وبه میدان رفت
حضرت فرمودند; ان الفتی ممن غشی الله قلبه نورا وایمانا وهو مقتول ولقد اشفقت علیه من ذالک ولن یفلح القوم بعد قتلهم ایاه
این جوان از مومنانی است که خدا تمام قلب اورا از ایمان پر کرده است او کشته خواهد شد و دل من از کشته شدن او در رنج است و بدانید قوم جمل پس از کشتن او هیچگاه رستگار نخواهند شد
وقتی جوان به نزدیک لشگر جمل رسید قرآن را گشود و آیه را قرائت کرد با اشاره عائشه به نامردی تمام در حالی که جوان شمشیری به همراه نداشت دست راستش را قطع کردند قرآن را بدست چپ گرفت دست چپش را هم قطع کردند قرآن را به سینه چسباند حمله کردند و او را با شمشیر قطعه قطعه کردند
خداوند به همه ما بصیرتی همانند او عنایت کند و عاقبت امر ما را به شهادت ختم کند
تحفةالاحباب ص ۳۶۰
۱.۰k
۱۴ اسفند ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.