ماهتابِ شبانه ها
ماهتابِ شبانه ها
در کنارِ این تنِ خسته
دیگر گام برندار
که این خاکِ سرد
بسی آواره یِ غریب
زنده وُ بی کفن به غسلِ سیلاب
در خویش فروبرده است،
خورشیدپاره یِ روزهایِ زمهریر
به چشم اندازِ دور نگاه میفکن
که بسی تنِ عریان
با ردایِ یکپارچه برهنه
بر بام هایِ فرو ریخته کز کرده
و رویایِ سقفِ استوار می بیند،
ای شکوهِ محبت
از اینجا که منم فاصله ها بجو
تو آنقدر ظریفی که می ترسم
باد سخاوتِ مهرت را تاب نیاورد
که این سال ها برودتِ طوفان
دشمنِ همه مهربانی هاست،
با این همه درد
از آنجا که ایستاده ای
سلامِ پر خواهشِ ما برسان
به صبحِ روشنِ فردا ،
بگو دیاری هست که مردمانش
امید را بر زخم پاره هایشان
مرهم ساخته اند ...بازآی
#عارف_اخوان
ماهتابِ شبانه ها
در کنارِ این تنِ خسته
دیگر گام برندار
که این خاکِ سرد
بسی آواره یِ غریب
زنده وُ بی کفن به غسلِ سیلاب
در خویش فروبرده است،
خورشیدپاره یِ روزهایِ زمهریر
به چشم اندازِ دور نگاه میفکن
که بسی تنِ عریان
با ردایِ یکپارچه برهنه
بر بام هایِ فرو ریخته کز کرده
و رویایِ سقفِ استوار می بیند،
ای شکوهِ محبت
از اینجا که منم فاصله ها بجو
تو آنقدر ظریفی که می ترسم
باد سخاوتِ مهرت را تاب نیاورد
که این سال ها برودتِ طوفان
دشمنِ همه مهربانی هاست،
با این همه درد
از آنجا که ایستاده ای
سلامِ پر خواهشِ ما برسان
به صبحِ روشنِ فردا ،
بگو دیاری هست که مردمانش
امید را بر زخم پاره هایشان
مرهم ساخته اند ...بازآی
#عارف_اخوان
۳۰.۴k
۰۱ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.