اش میشد لحظه ابا قلب من همدم شود

ڪاش میشد لحظه اےبا قلب من همدم شود
جمعِ شادے باشد و از این دلم غم ڪم شود

حال و روزم را ببیند او در این حالِ خراب
بردلِ پُرزخم من اولحظه اے مرهم شود

بے تو جنّت را نمیخواهم به دوزخ دلخوشم
ڪاش میشد آخرش اقبالمان با هم شود

من ندارم الفتے هرگز به دنیا بے تو چون
با گسل هایش دلم چون ڪوچه هاے بم شود

میڪُشد آخر مرا این بغض مانده در گلو
ڪاش میشد سینه ام خالے زِ، هر ماتم شود

#مهنازنجفے

سلام.صبحتون عاشقانه
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌🍃💐🍃
دیدگاه ها (۰)

یک بوسه بده جمع کن این دلهره ها رابگذار به فردا بگذاریم جمله...

عشوه ای از لبت مرا کافی است وقت به غیر با تو بودن علافی است#...

آدمی که دلتنگه هیچ حرفی حالیش نيست آی آدمــــــــــــها براش...

آمدم از قهوه چشمت بنوشم چشم نازت خواب بودچشم من اما زتاب چشم...

کاش میشد لحظه ای با قلب من همدم شود جمع شادی باشد و از این د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط