سناریو
سناریو
وقتی عید میاریشون ایران
نامجون
نامجون:باید یک کتاب درموردش بخونم شاید خودم نوشتم (میخواد دستشو از رو میز برداره میزنه ظرف گل سرخی هایی که توش سیب سمنو سکه بود میخوره بهش میوفته و میشکنه)
ا/ت:نامجون چیکار میکنی الان مامانم ببینه هردومونو میشکونه
نامجون:غلط کردم
جین
جین:(تا اخرین لحظه جلوی اینه هست)لحظه سال تحویل:۱۲۳وای چه صورت هندسامی دارم
دعایی که برات میکنه واسه سال جدید:خدایا ا/ت رو هم یکم خوشگل کن ولی از من خوشگل تر نشه
یونگی
یونگی:موقع سال تحویل:۱۲(خوابش میبره)
ا/ت:یونگی(داد)
یونگی:چته
ا/ت:سال تحویل شد تو خوابی
جیهوپ
جیهوپ:۱۲۳ سال تحویل شد چاگیا مبارکت(و شروع میکنه به رقصیدن و چندساعت رقص های استغفرلله هایی کنسرت رو انجام میده مادر پدرت تورو با چشم غره نگاه میکنن و تو اب میشی از خجالت)
جیمین
جیمین:چرا مثل کره نمیرن بیرون دور هم جمع شد تو شهر جمعشن چرا مامانت از این شیرینی ها اسمش قطابه گذاشته چرا موچی نذاشته چرا سال جدید تو اولین روز بهارع
ا/ت:وای جیمین من چمیدونم سرم رفت
تهیونگ
تهیونگ:(بچه انقدر مادرت مثل مادر بزرگا بهش غذا میده محبت میکنه. نمیتونه حرف بزنه در خفه میشه) وقتی دو دقیقه میاد نفس بگیره:جای یونتان کوک اعضا خالیع
ا/ت:آره(و درحال جر رفتن از غذا دادن و محبت مامانت و حسودیی)
کوک
ا/ت:۱۲۳مبارکه
کوک:چرا هشت شیش نیست توش شیرموز باشه
ا/ت:کوک سال تحویل شد تو. به فکر شیرموزیی
کوک:آره😌😁
وقتی عید میاریشون ایران
نامجون
نامجون:باید یک کتاب درموردش بخونم شاید خودم نوشتم (میخواد دستشو از رو میز برداره میزنه ظرف گل سرخی هایی که توش سیب سمنو سکه بود میخوره بهش میوفته و میشکنه)
ا/ت:نامجون چیکار میکنی الان مامانم ببینه هردومونو میشکونه
نامجون:غلط کردم
جین
جین:(تا اخرین لحظه جلوی اینه هست)لحظه سال تحویل:۱۲۳وای چه صورت هندسامی دارم
دعایی که برات میکنه واسه سال جدید:خدایا ا/ت رو هم یکم خوشگل کن ولی از من خوشگل تر نشه
یونگی
یونگی:موقع سال تحویل:۱۲(خوابش میبره)
ا/ت:یونگی(داد)
یونگی:چته
ا/ت:سال تحویل شد تو خوابی
جیهوپ
جیهوپ:۱۲۳ سال تحویل شد چاگیا مبارکت(و شروع میکنه به رقصیدن و چندساعت رقص های استغفرلله هایی کنسرت رو انجام میده مادر پدرت تورو با چشم غره نگاه میکنن و تو اب میشی از خجالت)
جیمین
جیمین:چرا مثل کره نمیرن بیرون دور هم جمع شد تو شهر جمعشن چرا مامانت از این شیرینی ها اسمش قطابه گذاشته چرا موچی نذاشته چرا سال جدید تو اولین روز بهارع
ا/ت:وای جیمین من چمیدونم سرم رفت
تهیونگ
تهیونگ:(بچه انقدر مادرت مثل مادر بزرگا بهش غذا میده محبت میکنه. نمیتونه حرف بزنه در خفه میشه) وقتی دو دقیقه میاد نفس بگیره:جای یونتان کوک اعضا خالیع
ا/ت:آره(و درحال جر رفتن از غذا دادن و محبت مامانت و حسودیی)
کوک
ا/ت:۱۲۳مبارکه
کوک:چرا هشت شیش نیست توش شیرموز باشه
ا/ت:کوک سال تحویل شد تو. به فکر شیرموزیی
کوک:آره😌😁
۱۰.۳k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.