آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم

آمدمت که بنگرم باز نظر به خود کنم
سیر نمی‌شود نظر، بس که لطیف منظری

✍️سعدی
دیدگاه ها (۱۰)

شاه نشین چشم من تکیه گه خیال توستجای دعاست شاه من؛ بی تو مبا...

لبِ تو نقطه‌ی پایانِ ماجرای من است ••• ✍️هوشنگ_ابتهاج

امید، در واقع پلید ترین پلیدی هاست!زیرا به عذاب انسان ها تدا...

خانه ای بر سر خود ریخته ایم !اما عشقهمچنان، منتظرِ لحظه ی وی...

عارفی را پرسیدم: روی نگین انگشترم چه حک کنم که وقتی شادم به ...

دقیقا بعضی از آرمی ها رو درک نمی کنماز نظر من اینا آرمی نیست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط