دست به دامنِ قُرص ها ، تا صبح در آغوشت ولگردی می کنم ،
دست به دامنِ قُرص ها ، تا صبح در آغوشت ولگردی می کنم ،
و به ساعتِ فضول و زبان دراز رشوه میدهم ، تا لال بماند .
بی خیال تمام شمعدانی ها که تشنه اند ، بی خیال نمازی که قضا شد ، اما شکم کودکی را سیر نکرد ، بی خیـــــــال ،
بی خیالی اگر جُرم بود که باید یکی با خدا دست به یقه میشد .
نویسنده:سپهر عسگری
https://telegram.me/sepehrasgari968
#سپهر_عسگری #پستمدرن #سورئالیسم #شعر #شعر_آزاد #شعر_نو #غزل
سپهرعسگری
و به ساعتِ فضول و زبان دراز رشوه میدهم ، تا لال بماند .
بی خیال تمام شمعدانی ها که تشنه اند ، بی خیال نمازی که قضا شد ، اما شکم کودکی را سیر نکرد ، بی خیـــــــال ،
بی خیالی اگر جُرم بود که باید یکی با خدا دست به یقه میشد .
نویسنده:سپهر عسگری
https://telegram.me/sepehrasgari968
#سپهر_عسگری #پستمدرن #سورئالیسم #شعر #شعر_آزاد #شعر_نو #غزل
سپهرعسگری
۴۱۹
۰۲ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.