ارباب کوک p19
ارباب کوک p19
ویو ات
ات: جالبه
تهیونگ: بریم خونه شب بریم شهر بازی شاید اعضا هم بیان
ات: شهر بازی (با ذوق)
تهیونگ: اره
ات: تو خیلی خوبیییی
تهیونگ: میدونم
بهش یه چشم غره رفتم ساعت 2 بود
ات: چرا کسی زنگ نمیزنه بهت ک چرا ما نمیریم خونه؟
تهیونگ ب ساعت ماشینش یه نگاهی کرد
تهیونگ: وقتی رفتیم عمارت قراره کلی سوال جواب بدیم
ات: بدبختیم
حرکت کردیم به سمت عمارت توراه تهیونگ ماشینو نگه داشت گفت بشینم تا بیاد منم صبر کردم 32 دقیقه گذشت و تهیونگ اومد
ات: دیر تر میومدی
تهیونگ: رفتم برات گوشی خریدم
با ذوق داشتم به جعبه گوشی خیره میشدم به خودم اومدم و پریدم بغل تهیونگ
ات: تو خیلییییییی زیادی مهربونیییییی
تهیونگ: میخوام که بهم یه قولی بدی
ات: چه قولی(از بغل تهیونگ اومد بیرون)
تهیونگ: قول بده که قلب سنگی و بی حس جونگکوک رو برای همیشه شکست بدی و مثل ادم معمولی بشه
چشمام پر اشک شده بود نمیدونم چرا همه نگران جونگکوک بودن چرا اینجوری شده دلیلش چیه خیلی دوست داشتم بهش کمک کنم و دلیلشم بدونم
ات: با اینکه سخته ولی قول میدم
♡ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡
بعد مدت ها گذاشتم یه بار نوشتم دستم خورد پاک شد:/
سر قسمت اخرش داستم عر میزدمممممم
ویو ات
ات: جالبه
تهیونگ: بریم خونه شب بریم شهر بازی شاید اعضا هم بیان
ات: شهر بازی (با ذوق)
تهیونگ: اره
ات: تو خیلی خوبیییی
تهیونگ: میدونم
بهش یه چشم غره رفتم ساعت 2 بود
ات: چرا کسی زنگ نمیزنه بهت ک چرا ما نمیریم خونه؟
تهیونگ ب ساعت ماشینش یه نگاهی کرد
تهیونگ: وقتی رفتیم عمارت قراره کلی سوال جواب بدیم
ات: بدبختیم
حرکت کردیم به سمت عمارت توراه تهیونگ ماشینو نگه داشت گفت بشینم تا بیاد منم صبر کردم 32 دقیقه گذشت و تهیونگ اومد
ات: دیر تر میومدی
تهیونگ: رفتم برات گوشی خریدم
با ذوق داشتم به جعبه گوشی خیره میشدم به خودم اومدم و پریدم بغل تهیونگ
ات: تو خیلییییییی زیادی مهربونیییییی
تهیونگ: میخوام که بهم یه قولی بدی
ات: چه قولی(از بغل تهیونگ اومد بیرون)
تهیونگ: قول بده که قلب سنگی و بی حس جونگکوک رو برای همیشه شکست بدی و مثل ادم معمولی بشه
چشمام پر اشک شده بود نمیدونم چرا همه نگران جونگکوک بودن چرا اینجوری شده دلیلش چیه خیلی دوست داشتم بهش کمک کنم و دلیلشم بدونم
ات: با اینکه سخته ولی قول میدم
♡ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ♡
بعد مدت ها گذاشتم یه بار نوشتم دستم خورد پاک شد:/
سر قسمت اخرش داستم عر میزدمممممم
۱۸.۲k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.