بابرگهای پاییز

بابرگهای پاییز
جای پایت را پوشاندم.
کوچه نفس می کشید.
باران می بارید...
ما در باران
شعر خواندیم
درباران،گم شدیم....
شبنم بودیم....
محو شدیم.
دستهای ما
درابر،قلاب شد...
به آسمان رفتیم.
شکل باران شدیم...
تو،درباران گم شدی.
با برگها
جای پایت را...
پوشاندم.
ازکنارم
گذشته بودی.
دیدگاه ها (۱)

جمعه هاتو نیستی و منتمام ثانیه هایش رااز شعر سرشارمجمعه هابی...

بهشت از پلک های تو شروع می شودکه باز می شود صبح جمعه ای؛و مس...

#پنجشنبه‌هایِ بی تو!!!صندلیِ داغِ همیشگی ، پنجره یِ سردِ ان...

رنگ چشمان تو ياسي می کند احساس رابوسه هایت می دهد طعم خوش گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط