یا حبیب الباکین
یا حبیب الباکین
قسمت دوازدهم
...
" توی این هشت روزی که نبودی ، دلم برای خیلی تنگ شد ... موندم بعد از این باید چیکار کنم ؟ ... کاش منم مثل تو می خندیدم ! کاش گریه نمی کردم ولی آخه نمیشه ! کاش یه ذره باهام تندی می کردی که یه گوشه ی دلم از رفتنت راضی باشم !... می خندی ؟ حتما امام حسین "علیه السلام" رو بالا سرت دیدی که می خندی !... سیّد جان ! کاش می موندی دخترت به دنیا می اومد !... مگه دخترت بابا نمی خواد ؟ ... من تنهایی با یه نوزاد چیکار کنم آخه ؟ ... سیّد ، خیلی نامردی ! مگه بهم قول ندادی همه جا کنارم باشی ؟ خودت تنهایی رفتی یه جای خوب ؟ یعنی شهادت برات اینقدر عزیزه که چند روز صبر نکردی دخترت دنیا بیاد ؟ ... آقا سیّد دخترت خیلی شیطون شده ! کاش می موندی می دیدیش !... منم هنوز ندیدمش ولی مطمئنم که به تو رفته ! کاش می موندی یه اذون و اقامه توی گوشاش می گفتی ! لباسای صورتی دخترونه شو تنش می کردی ! بغلش می کردی ، می خوابوندیش ! می بردیش بیرون ... با هم گردشای سه نفره می رفتیم ... کاش می موندی سیّد ! کاش نمی ذاشتم بری ! سیّد ... مگه من چقدر می تونم مقاومت کنم ؟ ... سیّد ! حالا سرمو رو شونه ی کی بذارم ؟... سیّد جان ! دیگه راحت شدی ! بخواب عزیز دلم ... دیگه تموم شد ! دیگه راحتِ راحتی . بخواب . آروم بخواب ... فقط دلم از این می سوزه که ... دخترتو ندیدی ... بخواب سیّدم ... !"
قسمت دوازدهم
...
" توی این هشت روزی که نبودی ، دلم برای خیلی تنگ شد ... موندم بعد از این باید چیکار کنم ؟ ... کاش منم مثل تو می خندیدم ! کاش گریه نمی کردم ولی آخه نمیشه ! کاش یه ذره باهام تندی می کردی که یه گوشه ی دلم از رفتنت راضی باشم !... می خندی ؟ حتما امام حسین "علیه السلام" رو بالا سرت دیدی که می خندی !... سیّد جان ! کاش می موندی دخترت به دنیا می اومد !... مگه دخترت بابا نمی خواد ؟ ... من تنهایی با یه نوزاد چیکار کنم آخه ؟ ... سیّد ، خیلی نامردی ! مگه بهم قول ندادی همه جا کنارم باشی ؟ خودت تنهایی رفتی یه جای خوب ؟ یعنی شهادت برات اینقدر عزیزه که چند روز صبر نکردی دخترت دنیا بیاد ؟ ... آقا سیّد دخترت خیلی شیطون شده ! کاش می موندی می دیدیش !... منم هنوز ندیدمش ولی مطمئنم که به تو رفته ! کاش می موندی یه اذون و اقامه توی گوشاش می گفتی ! لباسای صورتی دخترونه شو تنش می کردی ! بغلش می کردی ، می خوابوندیش ! می بردیش بیرون ... با هم گردشای سه نفره می رفتیم ... کاش می موندی سیّد ! کاش نمی ذاشتم بری ! سیّد ... مگه من چقدر می تونم مقاومت کنم ؟ ... سیّد ! حالا سرمو رو شونه ی کی بذارم ؟... سیّد جان ! دیگه راحت شدی ! بخواب عزیز دلم ... دیگه تموم شد ! دیگه راحتِ راحتی . بخواب . آروم بخواب ... فقط دلم از این می سوزه که ... دخترتو ندیدی ... بخواب سیّدم ... !"
۹.۱k
۰۶ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.