همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد

همه خفتند و من دلشده را خواب نبرد
همه شب دیده من بر فلک ستاره شمرد

خوابم از دیده چنان رفت که هرگز ناید 
خواب من زهر فراق تو بنوشید و بمرد

چه شود گر ز ملاقات دوایی سازی
خسته ای را که دل و دیده به دست تو سپرد

گر شدم خاک ره عشق مرا خرد مبین
آنک کوبد در وصل تو کجا باشد خرد

بر سر آتش تو سوختم و دود نکرد
آب بر آتش تو ریختم و سود نکرد "مولانا
❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣ ❣
دیدگاه ها (۱)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط