فقر فقیر و گذر عمر،،،
فقر را می توان
در حاشیه ی امن خیابان دید
ازفقر مینویسم بایک دل پرازدرد
شاید مرحمی باشد برای این قشر پر درد
از فقر مینویسم ،با دستهای خالی
سفره پراست امشب از شامی خیالی
معتاد زجر بودیم ،باید که می کشیدیم
خواب غذا می دیدیم از خواب می پریدیم
دلهای همسایه ها ،برای ما کباب بود
سارا ولی هنوزم شبها گرسنه خواب بود
با اشک مینویسم ،بابا نان ندارد
شاید که معجزه شد از اسمان ببارد
دیوارها شعار، مرگ بر فقر دادن
صندوقهای خیریه در حد یک نمادن
محکوم به فقر بودیم ، محکوم به فرق و تبعیض
دلخوش به وعدهایی ،از چیزهای ناچیز
از فقر مینویسم، با این که نیست حالی
این قصه ای حقیقیست ،از دارایی خیالی از فقر مینویسم
در حاشیه ی امن خیابان دید
ازفقر مینویسم بایک دل پرازدرد
شاید مرحمی باشد برای این قشر پر درد
از فقر مینویسم ،با دستهای خالی
سفره پراست امشب از شامی خیالی
معتاد زجر بودیم ،باید که می کشیدیم
خواب غذا می دیدیم از خواب می پریدیم
دلهای همسایه ها ،برای ما کباب بود
سارا ولی هنوزم شبها گرسنه خواب بود
با اشک مینویسم ،بابا نان ندارد
شاید که معجزه شد از اسمان ببارد
دیوارها شعار، مرگ بر فقر دادن
صندوقهای خیریه در حد یک نمادن
محکوم به فقر بودیم ، محکوم به فرق و تبعیض
دلخوش به وعدهایی ،از چیزهای ناچیز
از فقر مینویسم، با این که نیست حالی
این قصه ای حقیقیست ،از دارایی خیالی از فقر مینویسم
۵.۹k
۲۰ فروردین ۱۴۰۲