خسته شدم:
خسته شدم:
خسته شدم از بغض هایی که شکسته نشدن..
خسته شدم از فریادهایی که توی سینم حبس شدن..
خسته شدم از دردو رنج هایی که هیچکس ازشون بویی نبرد چون تظاهر به شاد بودن میکردم و میکنم..
خسته شدم از احساسات سرکوب شدم..
خسته شدم از لحظات تنهایی ام،از زندگی ام،از حرف های ناگفته ام خسته شدم..
از خستگی هام،از روح تخریب شدم خسته شدم..
✘درد نِوِشتَست کپی ممنوع✘
خسته شدم از بغض هایی که شکسته نشدن..
خسته شدم از فریادهایی که توی سینم حبس شدن..
خسته شدم از دردو رنج هایی که هیچکس ازشون بویی نبرد چون تظاهر به شاد بودن میکردم و میکنم..
خسته شدم از احساسات سرکوب شدم..
خسته شدم از لحظات تنهایی ام،از زندگی ام،از حرف های ناگفته ام خسته شدم..
از خستگی هام،از روح تخریب شدم خسته شدم..
✘درد نِوِشتَست کپی ممنوع✘
۸.۱k
۲۷ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.