تابستان با تمام بغض ها و اندوه هایش گذشت با تمام درد های

تابستان با تمام بغض ها و اندوه هایش گذشت با تمام درد های مزمن و زخم های ممتدش...،
و تو خوب می دانی ،تابستانی که گذشت برای ما  از پاییز زرد تر بود و از زمستان سرد تر؛ نه طعم دلچسبی از میهمانی چشیدیم و نه از گرمای آغوش عزیزانمان جان گرفتیم
نه قدم به راهِ سفر گذاشتیم و  نه در خانه فنجانی آرامش سرکشیدیم
تابستانی که جز یک مشت خاطره تلخ ،چیز دیگری از خود به جا نگذاشت  حالا چمدان رفتن می بندد و خسته تر از سال های پیش خودش را به تاریخ پیوند می زند
می رود تا فصلی تازه تر از راه بیاید فصلی عاشق تر، گرم تر، صمیمی تر ...
می رود تا شاید سال بعد با روزهایی شیرین برگردد و خاطره هایی خواستنی
می رود که روزگار را به مهر بسپارد
به این امید که پاییز ، قلب خسته ی آدم ها را جلا دهد /.

#آذین_قانع
دیدگاه ها (۱)

پاییز را باید بوسیدمهر و آبانش رابه مهربانیآذرش را به بلندای...

اگر این شعر را خواندیدستی که آن را نوشته است به یاد نیاورزیر...

🍂تابلوی‌ هزار رنگ پاییز‌ رادیده ای؟چه نقش و نگاری چه‌ موسیقی...

میگم…چطوری یه فصل می‌تونه انقدر دلبر باشه؟رقص برگ‌های رنگارن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط