وقتی ب خانه می آمد آنقدر محبتم میکرد ک نمیفهمیدم در عملیا
وقتی ب خانه می آمد آنقدر محبتم میکرد ک نمیفهمیدم در عملیات شکست خوردند یا پیروز شدند؟! آنقدر کمک حالم میشد ک دیگه حق نداشتم کارها را خودم انجام بدم. خودش ب بچه ها غذا میداد حمامشان میکرد لباسشان را عوض میکرد... بهش میگفتم تو جبهه اینهمه کار میکنی خسته میشی وقتی میای خونه باید استراحت کنی! گفت ژیلا تو بیشتر ازینها ب گردن من حق داری باید وقتی هستم حق تو و این طفل های معصوم را ادا کنم. گفتم #ابراهیم ناسلامتی من زن خانه ی تو هستم. دارم وظیفه ام را عمل میکنم. گفت من زودتر از جنگ تمام میشوم #ژیلا ولی مطمئن باش اگر ماندنی بودم بهت نشون میدادم چطور این روزهات رو بلدم جبران کنم...
همیشه میگفت تنها چیزی ک مانع #شهادت من میشه وابستگی م بشماهاست... روزی ک این مساله رو با خودم حل کنم دیگه موندنی نیستم
ابراهیم همیشه با چشم بسته راه میرفت و همه به من از تقوای چشمش میگفتند. ی روز بهش گفتم من مطمئنم تو از طریق چشمات شهید میشی چون خدا هم بهشون جمال داده و هم کمال...
#ابراهیم چشمهای زیبایی داشت و خودش هم میدانست.شاید بهمین خاطر بود ک نمیگذاشت آرام بمانند. یا سرخ از اشک دعا و توبه بود و یا روزها جنگیدن و نخوابیدن!بنظرم این خیلی با ارزش است ک آدم حق عضوی از بدنش را اینطور ادا کند ب درگاه خدا...
شب قبل عملیات خیبر #ابراهیم لیستی را بمن نشان دادو گفت اینها از چهره هاشان پیداست ک در عملیات بعدی بشهادت میرسند... تعدادشان 13نفر بود. #ابراهیم پایینش نوشت 14و جلویش نقطه گذاشت پرسیدم چهاردهمی کیست خندید و گفت نمیدانم!!
بعد عملیات رفتم کشوی سردخانه را کشیدم و دیدم ابراهیمم #ابراهیم همیشگی نیست... چشم های قشنگش نیست... خنده اش نیست... اصلا سرش نیست...
#16اسفند سالروز عروج #سردار #عاشورایی لشکر#27#محمد رسول ا... #حاج #محمد ابراهیم #همت گرامیباد. برای بلندای روحش #صلوات'
#16-اسفند-سالروز-عروج-حاج-ابراهیم-همت
#شهادت
#برگرفته-از-کتاب-یادگاران-زندگینامه-حاج-ابراهیم-همت
#کتاب-معلم-فراری
همیشه میگفت تنها چیزی ک مانع #شهادت من میشه وابستگی م بشماهاست... روزی ک این مساله رو با خودم حل کنم دیگه موندنی نیستم
ابراهیم همیشه با چشم بسته راه میرفت و همه به من از تقوای چشمش میگفتند. ی روز بهش گفتم من مطمئنم تو از طریق چشمات شهید میشی چون خدا هم بهشون جمال داده و هم کمال...
#ابراهیم چشمهای زیبایی داشت و خودش هم میدانست.شاید بهمین خاطر بود ک نمیگذاشت آرام بمانند. یا سرخ از اشک دعا و توبه بود و یا روزها جنگیدن و نخوابیدن!بنظرم این خیلی با ارزش است ک آدم حق عضوی از بدنش را اینطور ادا کند ب درگاه خدا...
شب قبل عملیات خیبر #ابراهیم لیستی را بمن نشان دادو گفت اینها از چهره هاشان پیداست ک در عملیات بعدی بشهادت میرسند... تعدادشان 13نفر بود. #ابراهیم پایینش نوشت 14و جلویش نقطه گذاشت پرسیدم چهاردهمی کیست خندید و گفت نمیدانم!!
بعد عملیات رفتم کشوی سردخانه را کشیدم و دیدم ابراهیمم #ابراهیم همیشگی نیست... چشم های قشنگش نیست... خنده اش نیست... اصلا سرش نیست...
#16اسفند سالروز عروج #سردار #عاشورایی لشکر#27#محمد رسول ا... #حاج #محمد ابراهیم #همت گرامیباد. برای بلندای روحش #صلوات'
#16-اسفند-سالروز-عروج-حاج-ابراهیم-همت
#شهادت
#برگرفته-از-کتاب-یادگاران-زندگینامه-حاج-ابراهیم-همت
#کتاب-معلم-فراری
۴.۱k
۱۶ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.