P6
P6
لیا: کوک بیا دیگه
کوک: اومدم بیبی
لیا ویو
کوک اومد یه فیلم عاشقانه گذاشت داشتیم میدیدیم که یهو صحنه دار شد
کوک ویو
یهو فیلمی که گذاشتم صحنه دار شد داشتم تحریک میشدم لیا هم یه لباس باز پوشیده بود
لیا: کوک فیلمو عوض کن
راوی عزیزتون
کوک تلوزیونو خاموش کرد و رو لیا خیمه زد لباشو می مکید لیا تقلا میکرد اما کوک گوش نمیداد لیا همکاری نمیکرد که کوک لب لیارو گاز گرفت لیا مجبور شد همکاری کنه کوک رو گردن لیا کیس مارک رفت آروم داشت لباس های لیا رو در میآورد که لیا داد زد
لیا: کوک داری چیکار می کنی
کوک: دارم تو رو به دست میارم (توی گوش لیا گفت)
لیا: کوک بیا دیگه
کوک: اومدم بیبی
لیا ویو
کوک اومد یه فیلم عاشقانه گذاشت داشتیم میدیدیم که یهو صحنه دار شد
کوک ویو
یهو فیلمی که گذاشتم صحنه دار شد داشتم تحریک میشدم لیا هم یه لباس باز پوشیده بود
لیا: کوک فیلمو عوض کن
راوی عزیزتون
کوک تلوزیونو خاموش کرد و رو لیا خیمه زد لباشو می مکید لیا تقلا میکرد اما کوک گوش نمیداد لیا همکاری نمیکرد که کوک لب لیارو گاز گرفت لیا مجبور شد همکاری کنه کوک رو گردن لیا کیس مارک رفت آروم داشت لباس های لیا رو در میآورد که لیا داد زد
لیا: کوک داری چیکار می کنی
کوک: دارم تو رو به دست میارم (توی گوش لیا گفت)
۶.۹k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.