در خرابات تنت، مست شرابم کردی ...
در خرابات تنت، مست شرابم کردی ...
ماندهام! ساختهای یا که خرابم کردی ...
فکر کردم که همآغوشیات احیای من است
تازه فهمیدهام ای داد! که خوابم کردی ...
بارها خواستهام از بغلت بگریزم
با لبی تَر شده، هر بار مجابم کردی ...
در طواف هَوست، تارک ایمان شدهام
هر چه من سعی شدم، نقش برآبم کردی ...
چکهچکه عرق از قامت سوزانم ریخت
سر به دامانهترین کوه مذابم کردی ...
سر اگر باختهام، دار جنونخیزی تو
دل اگر سوخته، دیوانه خطابم کردی ...
باید اقرار کنم، داعیهدارت هستم!
لب بجنبان که بدانم چه حسابم کردی ...
****
ماندهام! ساختهای یا که خرابم کردی ...
فکر کردم که همآغوشیات احیای من است
تازه فهمیدهام ای داد! که خوابم کردی ...
بارها خواستهام از بغلت بگریزم
با لبی تَر شده، هر بار مجابم کردی ...
در طواف هَوست، تارک ایمان شدهام
هر چه من سعی شدم، نقش برآبم کردی ...
چکهچکه عرق از قامت سوزانم ریخت
سر به دامانهترین کوه مذابم کردی ...
سر اگر باختهام، دار جنونخیزی تو
دل اگر سوخته، دیوانه خطابم کردی ...
باید اقرار کنم، داعیهدارت هستم!
لب بجنبان که بدانم چه حسابم کردی ...
****
۹۴۸
۲۳ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.