شاید روز کتاب بنویسم

‍ شاید روزے کتابے بنویسم
و به پسرم هدیه کنم
که اگر همان یڪ مرد هم
بخواندش براے من کافیست
مینویسم از اینکه
زن ها را چگونه باید لمس کند
همچون گل رز سرخ
مینویسم از اینکه
زن ها را چگونه باید نگاه کند
زن ها را باید از پنجره یڪ باغ
سرسبز میان دو قرنیه چشمانش
ببیند
آرے مینویسم برایش
زن ها را باید صدا کرد
همچون صداے باران
بنویسم از عشق
که عشق نه عرفان است
نه گل نه شراب است
عشق یڪ زن است
که اگر نباشد
چیزے کم است براے وجودش
براے زنده بودنش
براے نفس کشیدنش
آرے مینویسم که زن ها را باید
دوست داشته باشد
همانند لالایے هاے کودکے اش
همانند بوے نارنج
همانند بوے نان تازه‌
یا بوے نم خاک
مینویسم که  زن ها
از هزاران قرص براے خواب
براے آرامش
بهترنند بدون تشخیص فرا زمینی
دردت را در مان میکنند
با یڪ بوسه
یڪ اغوش
آرے مینویسم
که اگر دل زنے را شکست
هیچ چسبے بند نمیزند به هم آن چینے شکسته را
و هزاران خط شاید بنویسم
تا بفهمد
یڪ زن را باید پرستید
همین
براے من کافیست
تا بعد از نبودنم
یڪ مرد بداند
باید زن هارا پرستید..

#ستایش_قلب_سربی
#دلنوشته_های_من
#خاص #زن_آیینه_جمال_خدا
#زن_زیبا #دلربا #کپشن
#عاشقانه #حرف_دل
دیدگاه ها (۰)

در میانِ شلوغی های ذهنم...جای یک دوستت دارم از زبانِ تو چقدر...

'🤎'اگه تا ابد دلم واست تنگ بمونه چی ...#جآنآن#ستایش_قلب_سربی...

🖍 من همیشه معتقد بودم که بغل کردن در هر مقیاسی، قله‌ی هر راب...

خم ابروی تو         سر مشق               کدام استاد استکه خر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط