موهایم را برایت می بافم

موهایم را برایت می بافم ،
چهل قصه لابه لاشان خوابیده..‌
در هیچ کدامشان ،
نه منی هست ، نه تویی...
و نه هیچ چیز دیگر....
موهایم را برایت آشفته میکنم ،
گیر میکنی در راهروهای پر پیچش ،
که در انتهای هیچ کدام ،
نه منی می بینی ، نه تویی....
و نه هیچ چیز دیگر....
موهایم را ،
نه موهایم را میخواهم و نه تاب آن را ،
و نه بافته های از سر دلتنگی اش را‌‌‌...
میخواهم نه در جایی گیر کنی ، و نه در التهاب داستان ها بمانی....
موهایم را برایت شانه میزنم‌‌‌.....
دیدگاه ها (۴)

دُنیــآیِ مَجــآزی...!دُنیــآیـی غَمگیـن...دُنیــآیـی پـُر ا...

حال من خوب است ، اما گر چه بیمارم کمیعاشقی را دوست دارم، گر ...

یـِ شـَـبِ بــَد ...یـِ شـَـبِ غـِـیرِ عـادیـُ سَـرد ...تـو ...

قورت می دهم ،..همه دلتنگیهایم را و تلخ نوشته هایم راسر می کش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط