کاش همسرم بودی

کاش همسرم بودی
و در آشپزخانه‌ی کوچکمان
غذا کمی میسوخت
شیر سر میرفت
یک بشقاب چینی میشکست
یک لیوان کریستال هم
از همان فرانسوی‌های اصل !
من
مثل مردهای قدیم
داد میزدم:
حواست کجاست خانوم؟!
و تو
آرام و با لبخند میگفتی
به تو آقا ...
^___^


#حمید_جدیدی
دیدگاه ها (۱۸)

شــــاه بــیت غزل زندگیمدیکتاتور بودسرنگون شد...#علی_پناه@_❤

آن روزها ، همه چیز ، طلایی بود.برگ درختان پاییز ، آسمان ، رن...

چهارده ساله که بودم ؛ عاشق پستچی محل شدم.خیلی تصادفی رفتم در...

ساعت ۷ صبح یک روز جمعه بود که تصمیم گرفتم شوهر داشته باشم. د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط