یک قدم مانده که قلبم متلاشی بشود

یک قدم مانده که قلبم متلاشی بشود
مثل آنروز که وقتی تو نباشی بشود

لمس دست تو به رسوا شدنم می ارزد
عشق آنست که منجر به حواشی بشود

دلم آنقدر صبور است که تنها باید
دلخوش رنگ امیدی که بپاشی بشود

خنده کن رنگ بگیرد در و دیوار دلم
خنده کن از‌لبت‌این حوضچه کاشی بشود

هرکجا میروی ای جان من آنی برگرد
یک قدم مانده که قلبم متلاشی بشود
دیدگاه ها (۱)

سلام چهارشنبه🌺 الهیتاکسی خوشبختیسوارتون کنهتو مسیر زندگیتو ه...

از مترسکی سوال کردم آیا از ماندن در مزرعه بیزار نشده ای ؟پاس...

همه دانند ، برایم همه دنیا شده ای !بین صد رهزن ، دل ...

اتفاق های خوب همیشه «می افتند »مثل مهر تو که به دلم « افتاده...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط