شخصی به دارالحکومه رفت و گفت از کسی پولی طلب دارم و او پس

شخصی به دارالحکومه رفت و گفت از کسی پولی طلب دارم و او پس نمی دهد.
گفتند آیا شاهدی هم داری؟ گفت: خدا
گفتند: کسی را معرفی کن که قاضی او را بشناسد...

👤 عبید زاکانی
دیدگاه ها (۳)

بیاد برادرم:بزرگترین تشییع جنازه تاریخ به روایت کتاب گینسبه ...

روزه آن نیست که همسایه ی ما می گیردیا که ارباب هوس ران شما م...

برای آنکه ملتی در راه غنی تر کردن دولتمندان به بیچارگی بیشتر...

دزدی از بانک کار دزدهای آماتور است دزدهای حرفه ایی بانک تاسی...

‌میرزا اسماعیل دولابی ره:ریشه ی طلبکاری از خدا را بکنید..بگو...

rosalin 🪼˚₊‧꒰ა ☆ ໒꒱ ‧₊˚ ‌ ‌ ‌ ‌  ‌ ‌ ‌ هیتر قشنگم مرسی که ه...

عشق غیر منتظره پارت25

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط