زخم

زخم،
کهنه اش بیشتر درد میکند ؛ بیشتر میسوزاند ؛ جایش که بماند تو را به سالهای دور می برد
زخمِ با هم بودنهایمان را می گویم! همان هایی که یک جای سالم در شادی های مشترکمان نمیگذارند،
بودن هایی که شبها ؛ پشت پلکهایمان را داغ میکنند ؛ اشک می شوند و از گونه هایمان سُر میخورند
همان هایی که با یک تشابه اسمی ؛ شما را به هم می ریزند..
کاش این بودنها، یا اصلا آغاز نشوند یا همیشه بمانند ...
دیدگاه ها (۱)

آنقدر جای خالیت اینجاست که کنارم دراز می کشدبرایم قصه میگوید...

هنـــوز هم از تمــام کارهای دنیا دلبستن به دلت بیـــــــــــ...

تاس دل در بازی دل اشتباه انداختم..خود شدم عاشق ندانستم دلم ر...

دل‌تنگی، نامرد است!به دست خیلی‌هامان سیگار دادهخیلی‌هامان را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط